26 April 2009

...
هزار آفتاب خندان در خرام ِ توست
هزار ستاره‌ی گريان
.در تمنای من
..

7 comments:

مرمر said...

شعر “عاشقانه” ي شاملو ، گويي تمام عناصر را با خود داردو مخاطب مي نوشدش، گوارا و خوش. و هر زمان كه از عشق بشنود ، بي اختيار از دل بر مي آورد و بر لب مي نشاندش.

نقد آقاي اصلان قزللو،بنظرم خيلي جالب بود

Unknown said...

دست آقای قزللو درد نکنه!!ـ

مرمر said...

پس دست من چي ؟؟درد بكنه يا نكنه؟!!؟

Unknown said...
This comment has been removed by the author.
Unknown said...

گلم،دست تو که طلائه!!ـ

كيوان said...

هزار کاکلی شاد در چشمان توست، هزار قناری خفته در گلوی من....
آه پيش از آنكه در اشك غرقه شوم چيزي بگوي....
از ميان شعراي معاصر بي گمان شاملو يكي از معدود شاعراني است كه عشق انساني و اومانيستي در تمام شعرهايش موج مي زند. چه آن هنگام كه نااميد است و خشمگين و چه آن هنگام كه عاشق است و سرشار از آرمان.....
شعر زيبايي را انتخاب كرده اي ....

ادواردو said...

ليس ميزنند با آن زبان بزرگشان
بر آبِ بركه ي مانده در لجن
دوپاي جولوشان را به افتخار زيبا بودنشان به سمت ابرها كش ميدهندودر جايي كه زيبايي به حداكثر خود ميرسد مي ايستند وبرميگردند.دور ميزنندو در چراگاه سبز اين وبلاگ تو ميچرند
.
.
.